• وبلاگ : زر بافت
  • يادداشت : غرق شد...چه ساده
  • نظرات : 3 خصوصي ، 3 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    مريم خانم سلام ،

    خيلي ممنون از اينكه به من سرزدي ، انشاالله حتماً تا حالا حالت خوب شده و ديگر درد و خستگي نداري .

    نوشته ات رو خوندم ، گويا خيلي احساس تنهايي مي كني ؟ !

    چون حالا تنها هستي دلت مي خواد يه كسي رو داشته باشي و تا تنهاييت رو با اون تقسيم كني ، ولي وقتي از تنهايي دراومدي ، دلت مي خواد تنها باشي ، عزيزم تو بايد بدوني كه آدم هيچوقت تنها نيست

    و اگر در تمام مراحل زندگي خدا را حاضر و ناظر براعمال خودش بدونه و باور كنه كه خداوند در كنارش است تا به او كمك كنه ، ديگه هيچوقت احساس تنهايي نميكنه و مشكلات و ناملايمات زندگي اونو آزرده نميكنه و هميشه در آرامش خاطر زندگي مي كنه و در خواهد يافت كه هرچه براش پيش بياد ، به خير و صلاح اون است .

    در هر صورت برايت آرزوي سعادت و سلامتي دارم و به خدايت مي سپارم و همواره شادمان باشي و سربلند .