سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

ای آن که عارفان را با رازگویی طولانی اش، مأنوس ساخت و بر خائفان، لباس دوستی خود پوشاند ! [امام سجّاد علیه السلام]

زر بافت
جمعه 86/6/2 ::  ساعت 2:4 صبح

سلام...

شایعه شیپوری است که در گوش های ظن و گمان و از لبهای حسد دمیده میشود

جمله ای که 13 سال داشتم که شنیدم ولی تاثیر زیادی روی من گذاشت.

بگذریم...یک عده مثل اینکه اصلا دوست ندارند معروف بشوند.نمیدونم چرا!ولی گاهی وقتها یکی رو خیلی دوست داری و نمیخوای از دستش بدی پس همه ی حرفهای دلتو روی یه کاغذ خالی میکنی تا شاید مشکلاشو غیرمستقیم ببینه و حل کنه ولی چرا طرف نمیفهمه و بعد میره همه جا ازت حرف میزنه!من که قتل نکردم.مریم اگه داری میخونی من با تو نیستم لطفا نخونش ...گاهی وقتها لحظه از دست آدم میپره و دیگه به دست نمیاد اون لحظه خیلی گرون بود که سرش دادی گاهی وقتها حرفها زده میشه که برگشته نمیشه اون حرفها خیلی کثیفن گاهی وقتها یه دوستی رو از دست میدی که هیچ وقت نمیشه بسازیش گاهی وقتها یه مادررو از دست میدی که مادر فقط یکی هست گاهی وقتها خودتو از دست میدی اون موقع که ندونی داری مشکل حل میکنی یا میسازی!دلم میخواد برم یه جای دور که کسی از جنس زن نزدیکم نباشه.شاید برم!خدا رو چه دیدی!میرم خیلی زود

 

زندگی سخت داره میشه ها..........چه بد تازه داشت خوش میگذشت

 

 


¤ نویسنده: مریم سامی



خانه
مدیریت وبلاگ
پست الکترونیک
شناسنامه

:: کل بازدیدها :: 
127080

:: بازدیدهای امروز :: 
9

:: بازدیدهای دیروز :: 
3


:: درباره من :: 

زر بافت

:: لینک به وبلاگ :: 

زر بافت

::آرشیو وبلاگ ::

فروردین 86
اردیبهشت86
خرداد86
تیر 86
مرداد 86

:: دوستان من ::

تقاطع
محمود

:: لوگوی دوستان من ::






::وضعیت من در یاهو ::

یــــاهـو

::موسیقی وبلاگ ::

:: اشتراک درخبرنامه ::